کاشی و سرامیک از قدیمیترین ساختههای دست بشر میباشد. فراوانی مواد اولیه و سهولت ساخت تولید باعث شده است تا اشیاء سرامیکی از قدیمیترین یافتهای انسانهای نخستین باشد.
صنعت کاشیسازی و کاشیکاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طور اخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، دارای ویژگیهای خاصی است.
این هنر و صنعت از گذشته بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشیساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار با کاربرد و ترکیب رنگهای گوناگون و یا در کنار هم قراردادن قطعات ریزی از سنگهای رنگین و بر طبق نقشهای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرحهای ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافتههای دورههای قدیمیتر جای دارند، که به مرور نقشهای متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیرپذیری از طبیعت شکل گرفتهاند پدیدار میگردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است.
این نکته را باید یادآور شد که مراد کاشیگر و کاشیساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی کارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم که هنرهای کاربردی بیشتر جنبه کاربرد مادی دارد، حال آن که خلق آثار هنری نمایانگر روح لطیف انسان میباشد.
هنر کاشیکاری، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگهاست، که بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیدههای مختلف وادار میسازد. تزئینات کاشی بر روی ستونهای معبد العبید در بینالنهرین باقی مانده از سالهای نیمه دوم هزاره دوم ق.م. نشانگر اولین کاربرد هنر کاشیکاری در معماری است. این شیوه تزیینی که با ترکیب سنگهایی الوان و قراردادن آنها در کنار یکدیگر و با نظم و تزئینی خاص و همچنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و … ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوه موزاییکسازی است تا کاشیکاری، که به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزئینی است که با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایهای جهت تداوم هنر کاشیکاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. همچنین اولین تزئینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیوارههای کاخهای آشور و بابل به کار گرفته شده است.
در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالک همجوار، با ممالک دور دست نیز سابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشیکاری و کاشیسازی و موزاییک به همراه داشته، که اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره دوم ق.م. جلوهگر میشود. در کاوشهای باستانشناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشتهای لعابدار نیز یافته شده است.
فن و صنعت موزاییکسازی یعنی ترکیب سنگهای رنگی کوچک و طبق طرحهای هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر بدست آمده از حفریات مارلیک را میتوان نمونه عالی و کامل آن دانست. این جام موزاییکی که از ترکیب سنگهای رنگین به شیوه دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ کیفیت کار در ردیف منبت قرار دارد.
تزئینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش و ترکیب آنها دارد، بدنه ساختمانهای شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شدهاند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشیکاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزاء طرحها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهرهها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفشهایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزئینات کاشی همچنین برای آرایش کتیبهها نیز استفاده شده است. رنگ متن اصلی کاشیهای دوره هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوهای میباشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است.
نمونههای دیگری از این نوع کاشیهای لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفاریها به دست آمده است. قطعاتی از قسمتهای مختلف کاشیکاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعه موزه لوور و سایر موزههای معروف جهان قرار دارد.